مکث در جملات دکتر شریعتی
مکث در جملات دکتر شریعتی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->


مصلحت

"" تشیع مصلحت "" نابود کننده ی "" تشیع حقیقت است .

همچنان که در تاریخ اسلام , "" اسلام حقیقت "" قربانی "" اسلام مصلحت "" شد.

دکتر علی شریعتی / کتاب شیعه / صفحه 255

محبت

محبت آرام و پاکی که میان دو دوست پس از شست و شوی غباری

 که بر دل ها یشان نشسته بوده است , تندتر و سوزنده تر می شود 


 

  

 

شگفتا 

وقتی که بود نمیدیدم وقتی میخواند نمی شنیدم وقتی دیدم که نبود وقتی شنیدم که نخواند! چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال در برابرت می جوشد ومی خواند و می نالد ,تشنه ی آتش باشی نه آب و چشمه که خشکید چشمه که از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخارشد و به هوارفت و آتش کویر را تافت ودرخود گداخت واز زمین آتش روئید و از آسمان آتش بارید تو تشنه ی آب گردی نه تشنه آتش و بعد : عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن تو می گداخت !

 

دکتر علی شریعتی / کتاب کویر / صفحه 93

 

 

 

 

 

مناجات

 

 

خدایا : به مذهبی ها بفهمان که : آدم از خاک است , بگو که : یک پدیده مادی به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده غیبی ! در دنیا به همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت , و مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید , پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد

 

دکتر علی شریعتی / کتاب نیایش / صفحه 115 و 116

 


تنهایی...

وقتي که ديگر نبود، من به بودنش نيازمند شدم، وقتي که ديگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم، وقتي که ديگر نمی ‌توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم، وقتي او تمام کرد، من شروع کردم، وقتی او تمام شد، من آغاز شدم، و چه سخت است تنها متولد شدن، مثل تنها زندگی کردن است، مثل تنها مردن است ...

دکتر علی شریعتی / گفتگوهای تنهایی

جهل

در روزگار جهل , شعور خود جرم است !

 

                                            دکتر علی شریعتی / مقدمه کتاب کویر

تكيه

به من تكيه كن من تمام هستی ام را دامني مي كنم تا تو سرت را بر آن بنهی ! تمام روحم را آغوشی ميسازم تا تو درآن از هراس بياسائی ! تمام نيروئی را كه در دوست داشتن دارم دستي می كنم تا چهره و گيسويت را نوازش كند ! تمام بودن خود را زانوئی ميكنم تا بر آن به خواب روی ! خود را , تمام خود را به تو مي سپارم تا هر چه بخواهی از آن بياشامی , از آن برگيری, هر چه بخواهی از آن بسازی , هر گونه بخواهی باشم ! از اين لحظه مرا داشته باش!

دکتر علی شریعتی / گفتگوهای تنهائی چاپ قدیم / صفحه782

 

اخلاص

 

اخلاص : یکتائی , آری یک توئی
آنگاه این چنین بنده ای خاشع , که به بندگی خداگونه ای شده است در زمین , واینچنین دوست خاکی , که در دوست داشتن , خدائی شده است , که دوست داشتن اگر به اخلاص رسیده باشد , دوست را به دوست همانند میکند . از زندگی زنده تر است و از خوشبختی جدی تر !

دکتر علی شریعتی / کتاب نیایش / صفحه 124

 

 

شک

خدایا : آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز تا همه یقین هائی را که در من نقش کرده اند , بسوزد ! و آنگاه از پس توده این خاکستر , لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی , شسته از هر غبار طلوع کند

دکتر علی شریعتی / کتاب نیایش / صفحه
112

تقرب به خدا

راه تقرب خدا در اسلام تعقل است نه تعبد

 

 

دکتر شریعتی / پدر مادر ما متهمیم / صفحه 84

 

 

 

 

 

 

 

حرف

آدم بالاخره می میره حالا من به

 اسهال خونی بمیرم بهتره یا به خاطر حرفم؟

عشق

عشق راستین ترین و متعالی ترین احساس و نیاز انسان است, اما معشوق ؟ دروغین است ! دل هائی که عشق های بزرگ و پرشکوه می آفرینند کم نیست , اما روح هائی که معشوق باشند هیج نیست !؟ و این بسیار قابل تامل است که چرا عشق راست و معشوق دروغ است ?

 

 

دکتر علی شریعتی /گفتگوهای تنهائی/ صفحه 736

 

خاموش

وقتی نمیتوانی فریاد بزنی ناله نکن

خاموش باش

قرنها نالیدن به کجا انجامید

تو محکومی به زندگی کردن

تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی

!راز...

به شماره ی هر دلی , دوست داشتنی هست و

دل ها هر چه شگفت ترند , عشق نیز در آن ها شگفت انگیزتر

 

است کتر علی شریعتی / اسلام شناسی / صفحه524

 


 

علی

 

او (علی) حاكمی بود كه بر پهنه‌های بزرگی در آفريقا حكم می‌راند، اما زندانی سياسی نداشت. حتی يك زندانی سياسی و قتل سياسی. و طلحه و زبير قدرت‌مندترين شخصیت‌های بانفوذ و خطرناكی كه در رژيم او توطئه كرده بودند, هنگامی كه آمدند و بر خروج از قلمرو حكومتش اجازه خواستند, و می‌دانست كه به يك توطئه‌ ی خطرناك می‌روند, اما اجازه داد, زيرا نمی‌خواست اين سنت را برای قداره‌ بندان و قلدران به جای گذارد كه به خاطر سياست, آزادی انسان را پامال كنند
دکتر علی شریعتی / خودسازی انقلابی / صفحه ۱۴۵

 

 

 

 

 

 

 

مناجات...

خداوندا،برای همسایه كه نان مرا ربود، نان !! برای عزیزانی كه قلب مرا شكستند، مهربانی !! برای كسانی كه روح مرا آزردند، بخشش !! و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق می طلبم.....

 

مردمان ما...

عده ای مثل قرص جوشانند، در لیوان آب که بیاندازیشان

 طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند

 اما کافی است کمی صبر کنی

 بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند.


 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: